من یک دوره نسبتا طولانی در حوزه درس خواندم. آن‌وقت‌ها نمی‌دانستم رفتنم به حوزه برای چی بود. یک شیفتگی، یک شور ناگهانی بود. اما حالا که سوادم بالاتر رفته می‌توانم بگویم که انگیزه‌رفتنم علاقه به چیزی بود به‌نام امر مجرد» که آن‌زمان برایم سوسو زد. 

امر مجرد در تعریف به موجودی اطلاق می‌شود که ماده در آن راه ندارد. امری است لطیف که در سلسله‌مراتب هستی جزو اولین‌هاست. یعنی اول امور مجرد هستند و بعد از آن عالم هستی نزول پیدا می‌کند و به پدیده‌های مادی، این‌جا و امروز می‌رسد.
من اوایل که این بحث‌ها را می‌آموختم، برایم چندان جدی نبود اما کم‌کم فهمیدم که مقوله امر مجرد ‌نقطه کانونی تمام بحث‌های محتوایی و ساختاری است.
حالا من برای بیان تعامل خودم با مجردات، امکانی دارم که همین نوشتن است. نوشتن یک‌جورهایی ارتباط آدم با مجردات را دامن می‌زند. مثل چخماق که به شما کمک می‌کند آتش درست کنید. حالا نوشتن مقاله، یادداشت یا داستان.
سراغ داستان رفتم و آن را جدی گرفتم و کم‌کم به این دریافت رسیدم که می‌توانم یکسری تجربه‌های خودم در رابطه با مقوله امر مجرد را در داستان بیاورم، البته این به معنی آن نیست که داستان رسانه و پیام‌رسان من است. این خام‌اندیشی است و جفا به داستان است. آنچه در داستان برای من مهم است چگونگی مادیت یافتن یک معنای لطیف است. داستان‌نویسی برای من چشیدن طعم تکثر و تجسم لطائف هستی است. /مرتضی کربلایی لو

خانم محمدی فردا با ولیت بیا مدرسه

آنها برای بار هزارم از تاریخ درس نگرفتند

فیشنگار:: چالش داستان من و وبلاگ‌نویسی

فیشنگار چگونه مقاله می‌خواند

مدرسه عالی علوم انسانی روزگار نو

عشق مثل تهمت به سُراغ آدم می آیَد

قصه غربت غریبه یا بازگشت ناسیونالیزم در کرونا

داستان ,مجرد ,یک ,حالا ,امر ,نوشتن ,امر مجرد ,در داستان ,برای من ,مقوله امر ,داستان سراغ

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

دانلود فایل دانلود خلاصه کتاب مبانی نظری و فرایند طراحی شهری پاکزاد بیزینس کوچینگ کسب و کارهای آنلاین بهترین مزه ها ای فایل شـــیــریــن زبــانــی هــا مطالب اینترنتی روزمرگی های یک نوجوان زینب کمیلی بلوچكاره (قوم کوچ)